ازدواج های پوشالی

یا هو

ازدواج های پوشالی

محمد اسماعیلی

موقع نوشتن این مطلب با خودم گفتم از کجا باید شروع کنم ولی سعی کردم

دقیقا مثل لحظه ای باشم که کنار دوستم نشستم و دارم صحبت میکنم تو این مطلب

میخوام در رابطه با سن ازدواج و قیافه و برخورد افراد مختلف با اونو بیان کنم

راستش برام یک سوال بدون جواب و مبهمی وجود داره و اون اینه که چرا دخترها

بیشتر علاقه مند به ازدواج با آقایون مسن هستند .

مطلب رو با بیان اینکه من تو تبریز و تهران زندگی کردم و نیز به شهرهای مختلفی

سفر کردم میشه گفت مثل مارکو پولو و در این سفرهام این مورد از چشمم پنهان نبود

از روی همین تجربه باهاتون میحرفم امیدوارم با نظراتتون منو بیشتر تو درک این

مساله یاری کنید .

توی این شهرها تو جاها و نقاط مختلف من از نزدیک شاهد ازدواج دخترها با سن کم

با مردان مسن بودم البته منظور از مسن اینه که دختر دارای مثلا سن 20 و مرد دارای

سن 30 به بالا . خب شاید اینهم بتونه یه صورت مسئله برای گفتگو باشه .

جالب اینه که وقتی ازشون میپرسیدم که چرا با این نوع تفاوت جوابی نداشتند

یا نهایتا میگفتند قسمت بوده اما به نظر شما این واقعا قسمته ؟؟؟؟؟

به نظر من نه ...

برای اینکه جوابی پیدا کنم ابتدا به سراغ پدر مادرم رفتم و از اونها قضیه رو پرسیدم

و خیلی ساده و رک جواب زیر را شنیدم :

" به خاطر اینکه مرد هرچه مسن تر باشه ثروت و داراییش بیشتره و برای زن عامل ایجاد رفاه "

خب اینم یه حرفیه .

بعد  از پدر و مادرم  رفتم پیشه دوستانم و ترتیب یک گفتگوی دوستانه رو برای

این مورد دادم حدود 12 نفر بودند از علوم سیاسی گرفته تا باستان شناسی و عمران و بیکار و ولگرد همشون جمع شده بودند و من مسئله رو مطرح کردم نمیدونید چه ولوله ای

بپا شد یکی به مرده فحش میداد یکی به زنه اون یکی حق میداد ، یکی دیگه متعادل بود

آخرین جواب و نتیجه این شد :

" چون ساختار سکسی مرد با زن یکی نیست مرد مجبوره حداقل 5 سال کوچتر از خودش زن بگیره "

بازم این یه حرفیه.

و خیلی سوالها و جوابها و اماها و اگرها !!!!!!!!!!!!!!!

ولی زیاد مسئله رو کش نمیدم و میخوام در مورد نقض مسایل بالا صحبت کنم

اول جواب بابایی و مامانی جونم که واقعا عزیزترین هستند البته برای همه :

اینکه مرد هرچه مسن تر باشه پول و ثروت و دارایی و تجربه و فلان بیشتر غلطه

براتون جریانی رو تعریف میکنم که عین واقعیته :

زن و یا بهتر بگم زنایی رو میشناختم که پست ترین های روی زمین بودند یا حداقل

یکی از آن انواع ...

زنه 30 ساله و زیبا که شوهرش 40 سال داشت داشت خودفروشی میکرد

اونم چه طوری وای وای وای ...

مرد از لحاظ ثروت بسیار بالا و ولیعصر نشین تبریز بود و برای زنش یک ماشین

80 میلیون تومانی گفته بود اما زنه چی اومده بود پایین شهر و با یک دهاتی

البته از گفته من با لحن دهاتی ناراحت نشید چون ماجراحقیقت داره

از زن علت رو پرسیدیم گفت شوهر من نمیتونه منو ارضا کنه ، جالبه ارضا کنه

و ارضا کنه و ارضا کنه از کجا معلوم تو خودت نمیتونی اونو ارضا کنی ، ببینید

اینا مسایلی که واقعا چندش آور هستند با چه پستی به شریک خود خیانت میکنه

و میگه منو ارضا نمیکنه ، آیا واقعا معنی ارضا رو فهمیدیم یا تظاهر به فهمیدن میکنیم

یا اینکه نه زنه به خاطر مسن بودن و مال و دارایی مرده باهاش ازدواج کرده و

حالش برای دیگرانه و خرجش برای شوهرش .

خانومها ناراحت نشید چون بر علیه شما حرف نمیزم سعی میکن قضیه رو بسط بدم

صورت دیگر مساله اینه مردی رو میشناسم که از لحاظ مالی یکمی پایینتر از مورد فوقه ولی

این دفعه بدبخت زنش بیچاره با چه امید و آرزویی اومده خانه بخت ولی نمیدونه

چه خبره !!!

مرده هر روز با یه زنیه ازش پرسیدم چرا گفت زنم منو ارضا نمیکنه .

باور کنید به قدری خندیدم که اشک از چشمام جاری شد ارضا نمیکنه ارضا نمیکنه

ها ها ها هااااااااااااااااااااااااااااااا

پس میبینید جواب سوال من از طرف بابا جونم و مامان جونم رد شد پس این قضیه

خود به خود نقیضه .

چون اگه واسه مال و ثروته پس این خود فروشی ها برای چه ؟؟؟؟؟؟

اگه مشکل تو ارضا شدنه امروزه اونقدر آموزش و وسایل برای لذت زوجین

اختراع شده اونقدر دکترهای مشاور و راهنما وجود داره که دیگه میشه گفت

مسئله سکس و زناشویی حل شده است.

اگه هم ثروته واویلا .............

پس میبینید با این سخنم قضیه دوم نیز خود به خود نقیض از آب در اومد

زیاد نمیخوام مسئله رو کش بدم فقط یه جمله کوتاه میگم :

" اگر انسانی نام خود را انسان بنهد حالا چه زن و چه مرد و اگر ذره ای از درستی و

عشق در وجودش باشد دیگر لازم به این همه بند و قید نیست چه بسا که مرد و زنی

در نهایت فقر مالی خوشبخترین باشند و در طرف دیگر مرد و زنی باز با آن وضعیت بد بخترین".

ولی لازمه این شرط وجود شناخت وعلاقه واقعی به یکدیگر میباشد پس تفاوت سن را البته

به صورت متعادل در نظر داشته باشیم و پیمان زندگی خود را بر اساس واقعیتها ی کلیدی

ببندیم "

ادامه دارد...

پروانه آبی